برای مادرم کع غم های عالم را ریختند در قلب نازنینش

بخواب آ رام مادر مهربان تر از عسلم

الله،محمد ، علی ات

در شب پرواز بابا

بگو با تو چه کردند؟ بگو با تو چه کردند؟

به درد ما که دچار شوند ما را می‌فهمند نه!!

همیشه تا همیشه ،دنیا همین بوده

ظاهر بینان مثلا دین پرست!!

بخواب آر ام، چون کودک درونت

حسرت های من، تو و....

در بالای آ سمان ها

بهاری می شود

روزی....

پایین لاد خدا نگهدارت

پایین لاد و بابا چقدر مچ شده اند با هم    

آ ه که وقت خداحافظی سخت است

نوشتن دادش در آ مده است

دروغگویانی که می گویید پایین لاد نه

پس من چطوری شعر نوشتم آ نجا

آ ن دنیا به وکیلم خواهم گفت حقم را بگیرد؟؟

....اینجا هستم بر فراز «پایین لاد»

باد در گوشم نجوا می کند

هوهو

برف می بارد

چون سفره ای یکدست

درسرزمین قلبم

خمیر مادرم آ مده  است

« خوشاب» از درد ورم کرده

از ده کوره های بالا دست

کسی مرا صدا میزند

من عروسکم را نشان دادم

بابا اینجا هستم

بالای «پایین لاد» ایستاده ام

ستاره می چینم

برف

این عروس  سپید

که قد دامنش

دامنه های البرز را

سپید پوش کرده

و سپاس من

به خالق این نو عروس

خفته در دامن عشق

که کبودی دریا را

به سپیدی ساحلش  پیوند داده

خدایا شکرت

ای که باران نگاهت با من است

دوستت دارم

قلبم

مدتی ست که

باران نگاهت دلم را بارانی کرده

بارانی به عمق نجیبه

(به فرامرز عزیزم)

افراچال

"افراچال "


و


پیچ پیچک های دختر همسایه


قلبم را می سراید


سفال های ساره ،که در آن نقش می شوم


"وسمین" تنها منتظرم است