دلم برای ماه تمام می شود
توی پرچین عشق
کسی می آید
من توی سجاده ام یادگار عشق دارم
ببین
خدا کند خدایی باشی
...........
وعینک درونت خار نداشته باشد
راستی
پول پرستی ممنوع است در قلب من مهربان
توی پرچین عشق
کسی می آید
من توی سجاده ام یادگار عشق دارم
ببین
خدا کند خدایی باشی
...........
وعینک درونت خار نداشته باشد
راستی
پول پرستی ممنوع است در قلب من مهربان
ای که شرشر نگاهت
زمین را می لرزاند
توبیا
تا که زمین کمی نفس تازه کند
بیا
چه عاشقانه سفر کرده
چه لحظه های زیبایی بود
کسی آمد به شکل ماه..
گل رزی داد به دستم
تمام لحظه های من قشنگ شد
من عاشق شدم دوباره عاشق تر
بیا رضای مهربانی ها بیا
بیا پرنده شو در تمام وجودم
بیا..
وقتی اسم تو بر زبانم می آید
شعرم نمیگرد
واژه ها در ذهنم نمی گنجند
پدر
بابا
دلم می خواست بازهم لقمه بر دهانم می گذاشتی
دلم می خواست سر بر روی شانه هات می گذاردم
مثل آن روزهای قشنگ
قشنگم پیشاپیش روزت مبارک
با شبی که روزهایش تمام نمی شود
سی و دو پاییز است که بهار می آید
چونان
نگاه زنده پدر که به من عشق هدیه می کرد
چونان
اشک تابیده بر روی گونه های اوجی
رفته ام تا ته عشق
ته آزادگی
امشب نشانه ی تو بر قلبم تابیده
اما....
اوجی:نام گیاهی دارویی ست